شش ماهگی
من هم شش ماهه ، یا به قول امیر محمد ، نیم ساله شدم !! دیدین چقدر زمان زود میگذره ... واکسن های شش ماهگی رو زدم ، خدا رو شکر اذیتم نکرد و از امروز رسماً غذاخور شدم . فعلاً برای شروع دارم لعاب برنج و فرنی میل می کنم ، انقدر هم با اشتها می خورم که انگار مرغ بریون بهم میدن !! خبر جدید هم اینکه ... حالا نوبت انگشت شست پا شده ! بعد از اینکه مامانم فهمید دست از سر جورابام برنمی دارم تصمیم گرفت توی خونه دیگه جوراب پام نکنه حالا خیلی آسون تر می تونم پامو بگیرم . هر دو پامو میارم بالا و یکیشو انتخاب می کنم دلم میخواد هر دوشونو بخورم ولی نیاز به تمرین بیشتری داره . وقتی که پام به دهنم میرسه ان...
نویسنده :
مهرسا و هوراد
14:02